معنی فارسی planetable
B1جدول برنامهریزی، ابزاری که برای مرتب کردن و برنامهریزی فعالیتها استفاده میشود.
A tool used for scheduling and organizing activities.
- NOUN
example
معنی(example):
باید از یک جدول برنامهریزی برای ایجاد نقشهمان استفاده کنیم.
مثال:
We should use a planetable to create our map.
معنی(example):
جدول برنامهریزی به سازماندهی وظایف پروژه بهطور سیستماتیک کمک میکند.
مثال:
The planetable helps in organizing project tasks systematically.
معنی فارسی کلمه planetable
:
جدول برنامهریزی، ابزاری که برای مرتب کردن و برنامهریزی فعالیتها استفاده میشود.