معنی فارسی planiform
B1پلانيفورم، به شکلی دو بعدی اشاره دارد.
Referring to a flat, two-dimensional form.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنرمند طراحی پلانيفورم برای مجسمه ایجاد کرد.
مثال:
The artist created a planiform design for the sculpture.
معنی(example):
این شکل پلانيفورم برای ثبات ساختار ضروری است.
مثال:
This planiform shape is essential for the structure's stability.
معنی فارسی کلمه planiform
:
پلانيفورم، به شکلی دو بعدی اشاره دارد.