معنی فارسی planographically

B1

به طور پلان‌نگاری، روشی برای توصیف رویکردهای طراحی و چاپ بر اساس سطوح صاف.

In a manner relating to planography, typically involving detailed, flat representations in design or printing.

example
معنی(example):

نقشه‌ها به‌صورت پلان‌نگاری برای دقت ایجاد شدند.

مثال:

The maps were created planographically for accuracy.

معنی(example):

او مفهوم را به‌صورت پلان‌نگاری در ارائه‌اش توضیح داد.

مثال:

She explained the concept planographically in her presentation.

معنی فارسی کلمه planographically

: معنی planographically به فارسی

به طور پلان‌نگاری، روشی برای توصیف رویکردهای طراحی و چاپ بر اساس سطوح صاف.