معنی فارسی planta
B1پلانتا، موجود زندهای که در خاک رشد میکند و معمولاً دارای برگ، ساقه و ریشه است.
A plant, typically a living organism that grows in the ground, has leaves, stems, and roots.
- NOUN
example
معنی(example):
یک گیاه موجود زندهای است که در زمین رشد میکند.
مثال:
A planta is a living organism that grows in the ground.
معنی(example):
باغ او پر از گیاهان رنگارنگ بود.
مثال:
Her garden was full of colorful planta.
معنی فارسی کلمه planta
:
پلانتا، موجود زندهای که در خاک رشد میکند و معمولاً دارای برگ، ساقه و ریشه است.