معنی فارسی plasmogamy
B2پلاسموگامی، فرایند اتصال پوستهای سلولی دو سلول است که معمولاً در مراحل زادآوری رخ میدهد.
The process of fusion of the cytoplasm of two cells, particularly in the context of sexual reproduction.
- NOUN
example
معنی(example):
پلاسموگامی ادغام دو غشای سلولی است.
مثال:
Plasmogamy is the fusion of two cell membranes.
معنی(example):
در زیستشناسی، پلاسموگامی قبل از کاریوگامی رخ میدهد.
مثال:
In biology, plasmogamy precedes karyogamy.
معنی فارسی کلمه plasmogamy
:
پلاسموگامی، فرایند اتصال پوستهای سلولی دو سلول است که معمولاً در مراحل زادآوری رخ میدهد.