معنی فارسی plasmolyse
B2پلاسمالیزه بیانگر حالتی است که در آن سلولهای گیاهی آب خود را از دست میدهند و غشای سلول از دیواره سلولی جدا میشود.
The process by which cells lose water in a hypertonic solution, leading to the contraction of the protoplast away from the cell wall.
- verb
verb
معنی(verb):
To cause or undergo plasmolysis.
example
معنی(example):
وقتی سلولهای گیاهی آب خود را از دست میدهند، دچار پلاسمالیزه میشوند.
مثال:
When plant cells lose water, they undergo plasmolyse.
معنی(example):
پلاسمالیزه میتواند باعث پژمرده شدن گیاهان شود.
مثال:
Plasmolyse can lead to the wilting of plants.
معنی فارسی کلمه plasmolyse
:
پلاسمالیزه بیانگر حالتی است که در آن سلولهای گیاهی آب خود را از دست میدهند و غشای سلول از دیواره سلولی جدا میشود.