معنی فارسی plasmoquine
B1پلاسماکویین یک ماده است که بررسیهای متعددی درباره تأثیرات آن بر روی سلامتی انجام میشود.
A substance under investigation for its effects on health, particularly immune response.
- NOUN
example
معنی(example):
تأثیرات پلاسماکویین بر سیستم ایمنی در حال تحقیق است.
مثال:
The effects of plasmoquine on the immune system are being researched.
معنی(example):
پلاسماکویین ممکن است در کنترل برخی بیماریها کمک کند.
مثال:
Plasmoquine might help in controlling certain diseases.
معنی فارسی کلمه plasmoquine
:
پلاسماکویین یک ماده است که بررسیهای متعددی درباره تأثیرات آن بر روی سلامتی انجام میشود.