معنی فارسی plass
B1پلاس، به معنای ساختار یا حالت خاصی از یک موجود زنده است که در زنده ماندن آن تأثیر دارد.
A term referring to the state or structure of an organism that is essential for its survival.
- NOUN
example
معنی(example):
پلاس موجود زنده برای بقای آن حیاتی است.
مثال:
The plass of the organism is critical for its survival.
معنی(example):
درک پلاس میتواند به مطالعه نقش زیستمحیطی آن کمک کند.
مثال:
Understanding the plass can help in studying its ecological role.
معنی فارسی کلمه plass
:
پلاس، به معنای ساختار یا حالت خاصی از یک موجود زنده است که در زنده ماندن آن تأثیر دارد.