معنی فارسی plate rack
B1قفسهای که برای نگهداری و نمایش بشقابها طراحی شده است.
A shelf or rack for storing and displaying plates.
- NOUN
example
معنی(example):
قفسه صفحه پر از بشقابهای تزئینی است.
مثال:
The plate rack is full of decorative dishes.
معنی(example):
باید صفحات تمیز را دوباره روی قفسه بشقاب بگذارید.
مثال:
You should place the clean plates back on the plate rack.
معنی فارسی کلمه plate rack
:
قفسهای که برای نگهداری و نمایش بشقابها طراحی شده است.