معنی فارسی platefuls
A2مقادیر غذایی که در چند بشقاب قرار میگیرد.
Multiple amounts of food that fill plates.
- NOUN
example
معنی(example):
ما برای مهمانان دو بشقاب غذا سفارش دادیم.
مثال:
We ordered two platefuls of food for the guests.
معنی(example):
او در بوفه سه بشقاب برنج خورد.
مثال:
He ate three platefuls of rice at the buffet.
معنی فارسی کلمه platefuls
:
مقادیر غذایی که در چند بشقاب قرار میگیرد.