معنی فارسی plateless
B2بدون استفاده از بشقاب، در طراحی یا دکوراسیون.
Without plates, often referring to design or aesthetics.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نقشه جدید بدون بشقاب است اما هنوز هم شیک است.
مثال:
The new design is plateless but still stylish.
معنی(example):
او ظروف بدون بشقاب را برای یک ظاهر مدرن ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers plateless dishes for a modern look.
معنی فارسی کلمه plateless
:
بدون استفاده از بشقاب، در طراحی یا دکوراسیون.