معنی فارسی plater

B1

شخصی که به پوشاندن یا تزئین سطوح با لایه‌های مختلف کمک می‌کند.

A person who plates materials, often adding a decorative or protective layer.

example
معنی(example):

صفحه‌زن سطح را با یک پوشش درخشان پوشاند.

مثال:

The plater applied a shiny finish to the surface.

معنی(example):

او به عنوان صفحه‌زن در صنعت تولید کار می‌کرد.

مثال:

He worked as a plater in the manufacturing industry.

معنی فارسی کلمه plater

: معنی plater به فارسی

شخصی که به پوشاندن یا تزئین سطوح با لایه‌های مختلف کمک می‌کند.