معنی فارسی plateway

B1

مسیر یا راهی که برای دسترسی به بشقاب‌ها یا ظروف طراحی شده است.

A pathway or route designed for easy access to plates or serving areas.

example
معنی(example):

راه بشقابی به گونه‌ای طراحی شده بود که به راحتی به آشپزخانه دسترسی داشته باشد.

مثال:

The plateway was designed for easy access to the kitchen.

معنی(example):

او از راه بشقابی عبور کرد تا غذا سرو کند.

مثال:

She navigated the plateway to serve food.

معنی فارسی کلمه plateway

: معنی plateway به فارسی

مسیر یا راهی که برای دسترسی به بشقاب‌ها یا ظروف طراحی شده است.