معنی فارسی platinized

B2

پلاتینی شده، به معنای پوشش داده شده با پلاتین یا ترکیبات آن.

Coated or treated with platinum to enhance properties.

verb
معنی(verb):

To coat with platinum.

example
معنی(example):

کاتالیزور پلاتینی شده عملکرد بهتری نشان داد.

مثال:

The platinized catalyst showed better efficiency.

معنی(example):

دستگاه‌های پلاتینی شده در کاربردهای صنعتی مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند.

مثال:

Platinized devices are used in various industrial applications.

معنی فارسی کلمه platinized

: معنی platinized به فارسی

پلاتینی شده، به معنای پوشش داده شده با پلاتین یا ترکیبات آن.