معنی فارسی platting
B1سرو یا چیدمان غذا به معنای تنظیم کردن و ترتیب دادن غذا به گونهای است که جذاب به نظر برسد. این عمل معمولاً در رستورانها و مراسم خاص انجام میشود.
The process of arranging food on a plate in an artistic or appealing manner.
- verb
- noun
To create a plat; to lay out property lots and streets; to map.
(obsolete except regional England) To braid, to plait.
Plaited strips of bark, cane, straw, etc., used for making hats or the like.
سرآشپز غذا را به زیبایی سرو میکند.
The chef is platting the dish beautifully.
سرو شامل چیدمان غذا به صورت جذاب است.
Platting involves arranging food in an appealing way.
معنی فارسی کلمه platting
:
سرو یا چیدمان غذا به معنای تنظیم کردن و ترتیب دادن غذا به گونهای است که جذاب به نظر برسد. این عمل معمولاً در رستورانها و مراسم خاص انجام میشود.