معنی فارسی plaudation

B2

تحسین یا ابراز رضایت عمومی، معمولاً برای یک دستاورد یا فعالیت خاص.

Expression of praise or approval.

example
معنی(example):

تحسین او از تیم کاملاً شایسته بود.

مثال:

Her plaudation of the team was well-deserved.

معنی(example):

این شاعر برای آخرین اثرش تحسین‌های زیادی دریافت کرد.

مثال:

The poet received great plaudation for his latest work.

معنی فارسی کلمه plaudation

: معنی plaudation به فارسی

تحسین یا ابراز رضایت عمومی، معمولاً برای یک دستاورد یا فعالیت خاص.