معنی فارسی play kissy-face

B1

رفتار محبت‌آمیز و عاشقانه، اغلب شامل بوسه یا نزدیک شدن به یکدیگر.

To engage in affectionate behavior, often involving kissing or close physical contact.

example
معنی(example):

بچه‌ها در حیاط پشتی در حال بازی بوسه‌ای بودند.

مثال:

The kids were playing kissy-face in the backyard.

معنی(example):

آنها هر بار که یکدیگر را می‌دیدند، شروع به بازی بوسه‌ای می‌کردند.

مثال:

They started to play kissy-face whenever they saw each other.

معنی فارسی کلمه play kissy-face

: معنی play kissy-face به فارسی

رفتار محبت‌آمیز و عاشقانه، اغلب شامل بوسه یا نزدیک شدن به یکدیگر.