معنی فارسی play-acts

B1

بازی کردن، به ویژه در زمینه‌های نمایشی و به تقلید از دیگران.

To act out a scene or situation, often for entertainment or educational purposes.

verb
معنی(verb):

To play a role.

example
معنی(example):

کودکان عاشق بازی کردن صحنه‌های مورد علاقه‌شان از فیلم‌ها هستند.

مثال:

The children love to play-acts their favorite scenes from movies.

معنی(example):

ما تصمیم گرفتیم یک داستان کوتاه را برای پروژه کلاس بازی کنیم.

مثال:

We decided to play-acts a short story for the class project.

معنی فارسی کلمه play-acts

: معنی play-acts به فارسی

بازی کردن، به ویژه در زمینه‌های نمایشی و به تقلید از دیگران.