معنی فارسی playdate
A2 /pleɪ.deɪt/قرار ملاقات بازی، وقتی که دو یا چند کودک برای بازی با هم ملاقات می‌کنند، معمولاً به منظور تقویت روابط اجتماعی آنها است.
A specific occasion where children are invited to play together, fostering socialization.
- noun
The occasion of a child having a friend come over to play at their house.
Any scheduled recreation, especially if not scheduled by those directly involved.
The poodles have regular playdates on weekday mornings.
The date of a showing of a film.
پسر من از قرار ملاقات بازی خود با همسایه جدید لذت می‌برد.
My son enjoys his playdate with the new neighbor.
ما به طور مرتب قرارهای بازی ترتیب می‌دهیم تا کودکان بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند.
We frequently organize playdates so the kids can bond.
معنی فارسی کلمه playdate
:
قرار ملاقات بازی، وقتی که دو یا چند کودک برای بازی با هم ملاقات می‌کنند، معمولاً به منظور تقویت روابط اجتماعی آنها است.
