معنی فارسی playfolk

B1

افرادی که در فعالیت‌ها یا بازی‌های هنری شرکت می‌کنند.

People involved in artistic or creative play, often in a community setting.

example
معنی(example):

اهالی بازی دور هم جمع شدند تا داستان‌ها و آهنگ‌ها را به اشتراک بگذارند.

مثال:

The playfolk gathered to share stories and songs.

معنی(example):

او خود را یکی از اعضای اهالی بازی در جامعه‌اش می‌دانست.

مثال:

She considered herself a member of the playfolk in her community.

معنی فارسی کلمه playfolk

: معنی playfolk به فارسی

افرادی که در فعالیت‌ها یا بازی‌های هنری شرکت می‌کنند.