معنی فارسی playing/playing

A1

در اینجا 'بازی کردن' به عمل سرگرم شدن یا درگیر فعالیتی بودن اشاره دارد که معمولاً لذت بخش است.

To engage in activity for enjoyment and recreation rather than a serious or practical purpose.

example
معنی(example):

کودکان در پارک در حال بازی هستند.

مثال:

The children are playing in the park.

معنی(example):

او از نواختن پیانو هر شب لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys playing the piano every evening.

معنی فارسی کلمه playing/playing

:

در اینجا 'بازی کردن' به عمل سرگرم شدن یا درگیر فعالیتی بودن اشاره دارد که معمولاً لذت بخش است.