معنی فارسی playschools

A2

مدرسه‌ای پیش‌دبستانی که بر فعالیت‌های بازی و یادگیری غیررسمی تمرکز دارد.

A preschool that emphasizes learning through play and informal activities.

noun
معنی(noun):

A nursery school, kindergarten

example
معنی(example):

مدارس بازی محیطی سرگرم‌کننده برای یادگیری کودکان جوان فراهم می‌کنند.

مثال:

Playschools provide a fun learning environment for young children.

معنی(example):

او فرزندش را در یک مدرسه بازی ثبت نام کرد تا مهارت‌های اجتماعی‌اش را بهبود بخشد.

مثال:

She enrolled her child in a playschool to improve social skills.

معنی فارسی کلمه playschools

: معنی playschools به فارسی

مدرسه‌ای پیش‌دبستانی که بر فعالیت‌های بازی و یادگیری غیررسمی تمرکز دارد.