معنی فارسی pleasable
B2به معنای قابل قبول یا خوشایند بودن به ویژه در زمینه نظرات و سلیقهها.
Capable of being pleased or acceptable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مدیر میخواست پروژه برای مشتریان قابل قبول باشد.
مثال:
The manager wanted the project to be pleasable to the clients.
معنی(example):
یافتن یک راهحل قابل قبول برای رضایت همه مهم بود.
مثال:
Finding a pleasable solution was important for everyone's satisfaction.
معنی فارسی کلمه pleasable
:
به معنای قابل قبول یا خوشایند بودن به ویژه در زمینه نظرات و سلیقهها.