معنی فارسی pleasingly

B1

به صورت دلپذیر، بهگونه‌ای که لذت یا رضایت ایجاد کند.

In a way that gives pleasure or satisfaction.

adverb
معنی(adverb):

In a pleasing manner; agreeably; favourably.

example
معنی(example):

باغ به طور خوشایندی با گل‌های رنگارنگ چیده شده است.

مثال:

The garden is pleasingly arranged with colorful flowers.

معنی(example):

موسیقی به طور خوشایند در پس‌زمینه نواخته می‌شد.

مثال:

The music played pleasingly in the background.

معنی فارسی کلمه pleasingly

: معنی pleasingly به فارسی

به صورت دلپذیر، بهگونه‌ای که لذت یا رضایت ایجاد کند.