معنی فارسی pleistocenic
C1پلیستوسن به دورهای از تاریخ زمینشناسی اطلاق میشود که با دورههای یخزده و تغییرات اقلیمی مشخص میگردد.
Relating to the geological epoch known for its glacial periods and the appearance of modern humans.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عصر پلیستوسن با دورههای یخ بندان مشخص میشود.
مثال:
The Pleistocenic era was marked by ice ages.
معنی(example):
در دوره پلیستوسن، بسیاری از گونهها به آب و هوای سردتر سازگار شدند.
مثال:
During the Pleistocenic period, many species adapted to colder climates.
معنی فارسی کلمه pleistocenic
:
پلیستوسن به دورهای از تاریخ زمینشناسی اطلاق میشود که با دورههای یخزده و تغییرات اقلیمی مشخص میگردد.