معنی فارسی pleonectic
B2به خاطر وجود واژهها یا عبارات غیرضروری و اضافی.
Characterized by the use of redundant or superfluous expressions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت زائد توضیح او باعث شد که دنبال کردن آن دشوار باشد.
مثال:
The pleonectic nature of her explanation made it hard to follow.
معنی(example):
سبک زائد او غالباً در طول سخنرانیها مخاطبانش را گیج میکرد.
مثال:
His pleonectic style often confused his audience during lectures.
معنی فارسی کلمه pleonectic
:
به خاطر وجود واژهها یا عبارات غیرضروری و اضافی.