معنی فارسی pleuralgic
B2مرتبط با درد یا نشانههای ناشی از پلورالژیا.
Describing symptoms related to pleuralgia or pleural pain.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
علائم پلورالژیک میتواند بسیار ناراحتکننده باشد.
مثال:
The pleuralgic symptoms can be quite uncomfortable.
معنی(example):
پس از معاینه، او با درد پلورالژیک تشخیص داده شد.
مثال:
He was diagnosed with pleuralgic pain after the examination.
معنی فارسی کلمه pleuralgic
:
مرتبط با درد یا نشانههای ناشی از پلورالژیا.