معنی فارسی plicatocontorted

B1

به حالتی اطلاق می‌شود که در آن مواد به شکلی پیچ‌خورده و چروک‌دار در می‌آیند.

Referring to a state that is both folded and twisted in materials.

example
معنی(example):

مجسمه چروک‌دار و تاب‌دار تماشاگران را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The plicatocontorted sculpture impressed the audience.

معنی(example):

هنرمندان اغلب از تکنیک‌های چروک‌دار و تاب‌دار برای اثرات دراماتیک استفاده می‌کنند.

مثال:

Artists often use plicatocontorted techniques for dramatic effect.

معنی فارسی کلمه plicatocontorted

: معنی plicatocontorted به فارسی

به حالتی اطلاق می‌شود که در آن مواد به شکلی پیچ‌خورده و چروک‌دار در می‌آیند.