معنی فارسی plicatoundulate

B2

پلیکاتوندولاته به وضعیتی اشاره دارد که در آن اشکال برآمده و تو رفته به وضوح قابل مشاهده هستند.

Describing forms that have both raised and indented features, particularly relevant in certain biological contexts.

example
معنی(example):

صدف‌ها ویژگی‌های پلیکاتوندولاته‌ای را نشان می‌دادند که زیست‌شناس را مجذوب کرد.

مثال:

The shells displayed plicatoundulate characteristics that fascinated the biologist.

معنی(example):

این اشکال پلیکاتوندولاته می‌تواند فشارهای تکاملی را در محیط‌های دریایی نشان دهد.

مثال:

Such plicatoundulate forms can indicate evolutionary pressures in marine environments.

معنی فارسی کلمه plicatoundulate

: معنی plicatoundulate به فارسی

پلیکاتوندولاته به وضعیتی اشاره دارد که در آن اشکال برآمده و تو رفته به وضوح قابل مشاهده هستند.