معنی فارسی pliskies

B1

پلیسکی‌ها، موجودات کوچک و بازیگوش در داستان‌ها و افسانه‌ها

A term typically referring to small, mischievous creatures often found in folklore.

example
معنی(example):

پلیسکی‌ها موجودات بازیگوشی هستند که اغلب در باغ مشاهده می‌شوند.

مثال:

Pliskies are playful creatures often seen in the garden.

معنی(example):

کودکان زمان خوبی را صرف تماشای بازی پلیسکی‌ها کردند.

مثال:

The children had a great time watching the pliskies play.

معنی فارسی کلمه pliskies

: معنی pliskies به فارسی

پلیسکی‌ها، موجودات کوچک و بازیگوش در داستان‌ها و افسانه‌ها