معنی فارسی plock
B1صدای غیرعادی یا غیرمنتظرهای که از برخورد یا افتادن اشیاء ایجاد میشود.
A sudden, sharp sound made by something striking or impacting another object.
- OTHER
example
معنی(example):
او صدای پلک زدنی هنگام افتادن توپ ایجاد کرد.
مثال:
He made a plock sound when he dropped the ball.
معنی(example):
صدای پلک در بسته شدن در در راهرو طنین انداز شد.
مثال:
The plock of the door closing echoed in the hallway.
معنی فارسی کلمه plock
:
صدای غیرعادی یا غیرمنتظرهای که از برخورد یا افتادن اشیاء ایجاد میشود.