معنی فارسی plothole
B1حفره داستانی به شکاف یا ناهماهنگی در پیوند قصهها و شخصیتها در یک روایت اطلاق میشود که به طور غیرمنطقی جلوه میکند.
A gap or inconsistency in a storyline that goes against the flow of the narrative.
- noun
noun
معنی(noun):
(authorship) A gap or inconsistency in a storyline that goes against the flow of logic established by the story's plot.
example
معنی(example):
یک حفره داستانی زمانی رخ میدهد که داستان ناهماهنگیهایی داشته باشد.
مثال:
A plothole occurs when a story has inconsistencies.
معنی(example):
این فیلم یک حفره داستانی مهم داشت که بسیاری از بینندگان را گیج کرد.
مثال:
The movie had a significant plothole that confused many viewers.
معنی فارسی کلمه plothole
:
حفره داستانی به شکاف یا ناهماهنگی در پیوند قصهها و شخصیتها در یک روایت اطلاق میشود که به طور غیرمنطقی جلوه میکند.