معنی فارسی plotinical

B2

پلوتینیک، مرتبط با فلسفه یا نظریات پلوتینوس و مفاهیم وابسته به آن.

Relating to the philosophy or theories of Plotinus and associated concepts.

example
معنی(example):

نظریه‌های او یک جنبه پلوتینیک متمایز دارد.

مثال:

Her theories have a distinct plotinical aspect.

معنی(example):

مقاله به تحلیل عناصر پلوتینیک در فلسفه معاصر می‌پردازد.

مثال:

The article analyzes the plotinical elements in contemporary philosophy.

معنی فارسی کلمه plotinical

: معنی plotinical به فارسی

پلوتینیک، مرتبط با فلسفه یا نظریات پلوتینوس و مفاهیم وابسته به آن.