معنی فارسی ploughboy

A2

پسر کشاورز، به طور سنتی به پسرانی اطلاق می‌شود که در مزارع کار می‌کنند و با کشاورزی سروکار دارند.

A term referring to a boy who works on a farm, particularly with plowing.

example
معنی(example):

پسر کشاورز هر روز در مزرعه سخت کار می‌کرد.

مثال:

The ploughboy worked hard on the farm every day.

معنی(example):

در داستان‌ها، پسر کشاورز اغلب خواب ماجراجویی‌های دوردست را می‌بیند.

مثال:

In stories, the ploughboy often dreams of adventures far away.

معنی فارسی کلمه ploughboy

: معنی ploughboy به فارسی

پسر کشاورز، به طور سنتی به پسرانی اطلاق می‌شود که در مزارع کار می‌کنند و با کشاورزی سروکار دارند.