معنی فارسی pluggingly
B1به طور مؤثر و کارآمد وصل شدن یا کار با آن.
In a manner that relates to effective connection or operation.
- ADVERB
example
معنی(example):
این دستگاه به طور موثری وصل میشود.
مثال:
The device is pluggingly efficient.
معنی(example):
او به صورت مؤثری کار کرد تا کار را به اتمام برساند.
مثال:
He worked pluggingly to complete the task.
معنی فارسی کلمه pluggingly
:
به طور مؤثر و کارآمد وصل شدن یا کار با آن.