معنی فارسی plumose
B1حالت پرمانند یا با تارهای نرم، معمولاً در زیست‌شناسی به کار می‌رود.
Having a feathery appearance, often in reference to certain biological structures.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having feathers or plumes.
معنی(adjective):
Having hairs, or other parts, arranged along an axis like a feather.
مثال:
Male mosquitoes have plumose antennae
example
معنی(example):
آنتن‌های پرندیش پروانه به آن کمک می‌کند تا محیط خود را حس کند.
مثال:
The plumose antennae of the moth help it sense its environment.
معنی(example):
ساختارهای پرمویی معمولاً در حیوانات آبزی یافت می‌شوند.
مثال:
Plumose structures are often found in aquatic animals.
معنی فارسی کلمه plumose
:
حالت پرمانند یا با تارهای نرم، معمولاً در زیست‌شناسی به کار می‌رود.
