معنی فارسی plumpier

B1

جنس چاق‌تر یا بزرگ‌تر از دیگران، معمولاً برای توصیف انسان‌ها یا حیوانات.

Having a fuller or rounder appearance compared to others.

adjective
معنی(adjective):

Plump; fat; sleek.

example
معنی(example):

حیوان خانگی من از زمانی که شروع به تغذیه بیشتر کردیم، چاق‌تر شده است.

مثال:

My pet has gotten plumpier since we started feeding him more.

معنی(example):

این میوه‌ها از میوه‌هایی که هفته پیش چیده‌ایم، چاق‌تر به نظر می‌رسند.

مثال:

Those fruits look plumpier than the ones we picked last week.

معنی فارسی کلمه plumpier

: معنی plumpier به فارسی

جنس چاق‌تر یا بزرگ‌تر از دیگران، معمولاً برای توصیف انسان‌ها یا حیوانات.