معنی فارسی plumpish
B1پُرچاق، به معنای اینکه چیز یا فردی کمی چاق یا گرد باشد، معمولاً بهطور مثبت.
Somewhat plump; slightly overweight in an attractive way.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کودک پُرچاق در حین بازی خنده میکرد.
مثال:
The plumpish baby giggled as he played.
معنی(example):
او دارای یک فرم پُرچاق است که بسیاری آن را جذاب میدانند.
مثال:
She has a plumpish figure that many find attractive.
معنی فارسی کلمه plumpish
:
پُرچاق، به معنای اینکه چیز یا فردی کمی چاق یا گرد باشد، معمولاً بهطور مثبت.