معنی فارسی plumpy

B1

به صورت غیررسمی به حالتی اطلاق می‌شود که به طور مفرط چاق و پر باشد.

Slightly overweight; plump or pudgy in appearance.

noun
معنی(noun):

A fat person or thing.

adjective
معنی(adjective):

Plump; fat; sleek.

example
معنی(example):

سگ کوچک بعد از خوردن وعده غذایی‌اش چاق به نظر می‌رسید.

مثال:

The puppy looked plumpy after eating its meal.

معنی(example):

او از ظاهر چاق لحاف خوشش آمد.

مثال:

She liked the plumpy appearance of the quilt.

معنی فارسی کلمه plumpy

: معنی plumpy به فارسی

به صورت غیررسمی به حالتی اطلاق می‌شود که به طور مفرط چاق و پر باشد.