معنی فارسی plunther

B1

پلنتر به معنای رها کردن یا ول کردن یک کار به دلیل دشواری یا پیچیدگی آن است.

To abandon or let go of a task due to its complexity or difficulty.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت پروژه را پلنتر کند زیرا بسیار پیچیده بود.

مثال:

He decided to plunther the project because it was too complicated.

معنی(example):

گاهی اوقات بهتر است پلنتر کنیم تا اینکه یک راه‌حل را به زور عملی کنیم.

مثال:

Sometimes, it's better to plunther rather than force a solution.

معنی فارسی کلمه plunther

: معنی plunther به فارسی

پلنتر به معنای رها کردن یا ول کردن یک کار به دلیل دشواری یا پیچیدگی آن است.