معنی فارسی pms

B1

اختصار برای 'سندرم پیش از قاعدگی'.

A term describing the physical and emotional symptoms that occur before menstruation.

example
معنی(example):

او قبل از پریودش دچار pms شدیدی می‌شود.

مثال:

She experiences severe pms before her period.

معنی(example):

بسیاری از زنان تحت تأثیر علائم pms قرار دارند.

مثال:

Many women are affected by pms symptoms.

معنی فارسی کلمه pms

: معنی pms به فارسی

اختصار برای 'سندرم پیش از قاعدگی'.