معنی فارسی pneumatized
B2پنتماکی، اشاره به بافتی که حاوی حفرههای هوا است و معمولا در پرندگان برای کاهش وزن استخوانی وجود دارد.
Referring to bodily structures that are filled with air, typically associated with certain bones in birds.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از استخوانهای پرندگان به صورت هوازی در میآیند تا به آنها کمک کند پرواز کنند.
مثال:
The bones in some birds are pneumatized to help them fly.
معنی(example):
بافت های هوازی میتواند وزن اسکلتی را کاهش دهد.
مثال:
Pneumatized tissue can reduce skeletal weight.
معنی فارسی کلمه pneumatized
:
پنتماکی، اشاره به بافتی که حاوی حفرههای هوا است و معمولا در پرندگان برای کاهش وزن استخوانی وجود دارد.