معنی فارسی pocketful
B1جیبی به میزان اشیاء که در جیب جا میشود، به ویژه زمانی که اشیا کمیت معینی دارند.
A quantity of something that can be held in a pocket.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک جیب پر از آبنبات حمل کرد.
مثال:
She carried a pocketful of candy.
معنی(example):
جیبی پر از سکههایش هنگام راه رفتن جینگ جینگ میکرد.
مثال:
His pocketful of coins jingled as he walked.
معنی فارسی کلمه pocketful
:
جیبی به میزان اشیاء که در جیب جا میشود، به ویژه زمانی که اشیا کمیت معینی دارند.