معنی فارسی pockmark
B2پوکمارک به معنای آثار یا فرورفتگیهای کوچک بر روی پوست است که معمولاً ناشی از آکنه یا بیماریهای پوستی است.
A small pit or dent on a surface, typically referring to skin that has been damaged.
- noun
noun
معنی(noun):
A mark or scar in the skin caused by a pock.
معنی(noun):
A crater in the seafloor caused by erupting gas or liquid.
example
معنی(example):
پوست او صاف بود به جز چند نقطه فرورفته.
مثال:
Her skin was smooth except for a few pockmarks.
معنی(example):
نقاط فرورفته میتوانند به دلیل آکنه یا دیگر شرایط پوستی رخ دهند.
مثال:
Pockmarks can occur due to acne or other skin conditions.
معنی فارسی کلمه pockmark
:
پوکمارک به معنای آثار یا فرورفتگیهای کوچک بر روی پوست است که معمولاً ناشی از آکنه یا بیماریهای پوستی است.