معنی فارسی pocks
B1 /pɑks/حفره‌های کوچک و غیرمنظم که روی سطح برخی اجسام یا پوست ایجاد می‌شوند.
Small, pitted scars or marks typically found on the skin or surfaces.
- noun
noun
معنی(noun):
A pus-filled swelling on the surface on the skin caused by an eruptive disease.
معنی(noun):
Any pit, especially one formed as a scar
example
معنی(example):
او متوجه حفره‌هایی بر روی سطح میز چوبی قدیمی شد.
مثال:
He noticed pocks on the surface of the old wooden table.
معنی(example):
زخم‌ها می‌توانند بعد از بهبود حفره‌هایی بگذارند.
مثال:
Scabs can leave pocks after they heal.
معنی فارسی کلمه pocks
:
حفره‌های کوچک و غیرمنظم که روی سطح برخی اجسام یا پوست ایجاد می‌شوند.
