معنی فارسی poethood
B1وضعیت یا حالت شاعر بودن، که معمولاً شامل نوشتن شعر و خلاقیت هنری است.
The state or condition of being a poet; often involving creativity and expression.
- NOUN
example
معنی(example):
او به شاعر بودن خود افتخار کرد و هر روز مینوشت تا افکارش را بیان کند.
مثال:
He embraced his poethood, writing daily to express his thoughts.
معنی(example):
با گذشت زمان، شاعر بودن او عمیقتر شد و تجربیات زندگیاش را منعکس کرد.
مثال:
With age, his poethood deepened, reflecting his life experiences.
معنی فارسی کلمه poethood
:
وضعیت یا حالت شاعر بودن، که معمولاً شامل نوشتن شعر و خلاقیت هنری است.