معنی فارسی pogroming

B2

پگومینگ، اقداماتی مشابه به پگوم، با هدف تهدید یک گروه خاص.

Actions similar to pogrom, aimed at threatening a specific group.

example
معنی(example):

عمل پگومینگ به‌وسیله بسیاری از فعالان محکوم شد.

مثال:

The act of pogroming was condemned by many activists.

معنی(example):

نمونه‌های تاریخی پگومینگ به‌عنوان درس‌های مهم عمل می‌کنند.

مثال:

Historical instances of pogroming serve as important lessons.

معنی فارسی کلمه pogroming

: معنی pogroming به فارسی

پگومینگ، اقداماتی مشابه به پگوم، با هدف تهدید یک گروه خاص.