معنی فارسی point-of-sale
B1سیستمی که برای پردازش معاملات در زمان خرید مورد استفاده قرار میگیرد.
A system used to process sales transactions at retail locations.
- OTHER
example
معنی(example):
فروشگاه از سیستم نقطه فروش برای مدیریت مؤثر معاملات استفاده میکند.
مثال:
The store uses a point-of-sale system to manage transactions efficiently.
معنی(example):
بهروزرسانی فناوری نقطه فروش میتواند رضایت مشتری را افزایش دهد.
مثال:
Upgrading the point-of-sale technology can increase customer satisfaction.
معنی فارسی کلمه point-of-sale
:
سیستمی که برای پردازش معاملات در زمان خرید مورد استفاده قرار میگیرد.