معنی فارسی pointilliste
B1به هنرمندانی اطلاق میشود که از تکنیک نقطهچینی برای خلق آثار هنری استفاده میکنند.
Refers to artists who create art using the pointillism technique.
- NOUN
example
معنی(example):
نقطهچین یک منظره شگفتانگیز خلق کرد.
مثال:
The pointilliste created a stunning landscape.
معنی(example):
نقطهچین مورد علاقه او، جورج سورا است.
مثال:
Her favorite pointilliste is Georges Seurat.
معنی فارسی کلمه pointilliste
:
به هنرمندانی اطلاق میشود که از تکنیک نقطهچینی برای خلق آثار هنری استفاده میکنند.