معنی فارسی polar distances
B1اندازه‌گیری فاصله از یک نقطه مرجع به یک نقطه خاص در مختصات قطبی که وابستگی به زاویه دارد.
The measurement of distance from a reference point to another point in the polar coordinate system, dependent on the angle.
- NOUN
example
معنی(example):
فواصل قطبی به اندازه‌گیری از مبدا تا یک نقطه در مختصات قطبی اشاره دارد.
مثال:
Polar distances refer to the measurement from the origin to a point in polar coordinates.
معنی(example):
درک فواصل قطبی در برنامه‌های مختلف از جمله ناوبری اهمیت دارد.
مثال:
Understanding polar distances is important in various applications including navigation.
معنی فارسی کلمه polar distances
:
اندازه‌گیری فاصله از یک نقطه مرجع به یک نقطه خاص در مختصات قطبی که وابستگی به زاویه دارد.
